زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
گرچه هر لحظه تماشای تو شادم کرده است دیـدنت اینبار دل را خـانۀ غم کرده است ای جوان! گفتم عصای دست پیریام شوی داغ تو پشت مرا مثل عصا خم کرده است پای خود را میکشی بر خاک اسماعیل من تیغ امّا در تن تو کشف زمــزم کرده است عدهای شمشیر؛بعضی تیر،نیزه؛دشنه؛سنگ هرکسی از کینه هرچه شد فراهم کرده است آنقَــدَر بر پــیکــرت پیچــیده ردّ زخــمها راه را گم، چاره در این جمع درهم کرده است زخمهایت یک طرف، زخم سر تو یک طرف بغض نامت لشگری را «ابن ملجم» کرده است تاب آوردم که بیتاب از عطش رفتی ولی طاقتم را خنــدۀ بیجــان تو کم کرده است |